چرا سخت اندیشیدن ما را خسته می کند
31 مرداد 1401 1401-05-31 21:32چرا سخت اندیشیدن ما را خسته می کند
چرا سخت اندیشیدن ما را خسته می کند
افقط کار فیزیکی سخت نیست که می تواند ما را فرسوده کند، کار ذهنی چالش برانگیز – مثلاً ساعت ها تمرکز روی چیزی دشوار – هم باعث می شود که احساس فرسودگی کنیم.
وقتی کار شناختی شدید برای چندین ساعت طولانی شود، باعث ایجاد محصولات جانبی سمی در ناحیه قشر پیشانی مغز می شود.که این کنترل تصمیمات را تغییر می دهد، بنابراین تغییر به سمت اقدامات کم هزینه ای که نیازی به تلاش یا انتظار ندارند، میروند.
برای همین است که توصیه میشود در زمان خستگی از تصمیمگیری های مهم خودداری کنید.
نظریههای تأثیرگذار نشان میدهند که خستگی نوعی توهم است که توسط مغز ایجاد میشود تا ما را وادار کند هر کاری را که انجام میدهیم متوقف کنیم و به فعالیت لذتبخشتری روی بیاوریم، بنابراین خستگی در واقع سیگنالی است که ما را مجبور می کند کار را متوقف کنیم اما برای هدفی متفاوت.
در حالی که ماشین ها می توانند به طور مداوم محاسبه کنند، مغز نمی تواند. به عنوان مثال، شطرنج بازان باید بتوانند کنترل شناختی یا اجرایی بر تصمیمات خود داشته باشند، زیرا برنامه ریزی می کنند که کدام یک از تعداد زیادی از حرکات ممکن را باید در زمان انجام دهند تا در نهایت برنده بازی شوند. این فقط یک مورد پیروی مکرر از روال قبلی نیست. «بنابراین، برنده شدن در بازی مستلزم ظرفیت نظارت بر نگاشتهای بافت-عمل جدید است، ظرفیتی که به عنوان کنترل شناختی یا اجرایی شناخته میشود.» بنابراین “حتی شطرنج بازان حرفه ای نیز معمولاً پس از 4 تا 5 ساعت بازی شروع به اشتباهاتی می کنند که در صورت استراحت خوب مرتکب نمی شوند.”
خستگی شناختی بیشتر با نیاز به بازیافت مواد سمی بالقوه ناشی از فعالیت عصبی مرتبط است. هزینه مربوط به ضرورت بازیافت مواد سمی بالقوه انباشته شده در طول اعمال کنترل شناختی است.
آزمایش
برای یافتن شواهدی از این موضوع، آنها از طیفسنجی تشدید مغناطیسی برای نظارت بر شیمی مغز در طول یک روز کاری استفاده کردند. آنها متابولیت ها را در بافت های عصبی در دو گروه از شرکت کنندگان اندازه گیری کردند. به یک گروه وظایفی داده شد که شرکت کنندگان را ملزم به تفکر سخت می کرد، در حالی که افراد گروه دیگر وظایف شناختی نسبتا آسان تری داشتند.
محققان تنها در گروهی که کار سخت شناختی را انجام میدادند، نشانههایی از خستگی، از جمله کاهش گشاد شدن مردمک چشم را مشاهده کردند. شرکتکنندگان در آن گروه نیز در انتخابهای خود تغییر به سمت گزینههایی را نشان دادند که با تأخیر کوتاهی و با کمی تلاش، پاداشها را پیشنهاد میکردند. دانشمندان خاطرنشان کردند: نشانگرهای خستگی مربوط به انتخاب تنها در گروه پرتقاضا با کاهش گشاد شدن مردمک چشم در طول تصمیمگیری و تغییر اولویت به سمت گزینههای با تاخیر کوتاه و کم تلاش وجود داشت.
به طور بحرانی، آنها همچنین سطوح بالاتری از گلوتامات در سیناپسهای قشر پیشپیشانی مغز داشتند. در پایان روز، کار شناختی با تقاضای بالا منجر به غلظت بالاتر گلوتامات و انتشار گلوتامات/گلوتامین در ناحیه کنترل شناختی مغز ، نسبت به کارهای شناختی کم تقاضا و مغز مرجع شد. منطقه…» اشاره کردند.
طوری که کنترل شناختی پس از یک روز کاری سخت از نظر ذهنی دشوارتر میشود. محققان نوشتند: “این الگوی نتایج با فرض افزایش هزینه کنترل شناختی، مرتبط با لزوم حفظ سطوح گلوتامات در محدودههای قابل قبول سازگار است.” “هزینه بالا هم جذب کنترل شناختی را در حین انتخاب محدود می کند و هم تصمیمات سوگیری را از گزینه های پرهزینه دور می کند.”
جمع بندی
آیا راهی برای دور زدن این محدودیت توانایی مغز ما برای سخت اندیشی وجود دارد؟ پسیلیونه گفت: «نه واقعاً، می ترسم. من از دستور العمل های خوب قدیمی استفاده می کنم: استراحت و خواب! شواهد خوبی وجود دارد که نشان می دهد گلوتامات در طول خواب از سیناپس ها حذف می شود. نویسندگان اذعان کردند که یافته های گزارش شده «…فقط همبستگی است و نمی توان آن را به عنوان دلیلی بر اینکه آنچه اعمال کنترل شناختی را محدود می کند، نیاز به جلوگیری از تجمع گلوتامات است
دانشندان کنجکاوند که بدانند آیا همان نشانگرهای خستگی در مغز ممکن است بهبودی از شرایط سلامتی مانند افسردگی یا سرطان را پیشبینی کند یا خیر.و همچنین در مطالعات آینده، محققان امیدوارند که بدانند چرا قشر جلوی مغز به ویژه در برابر تجمع گلوتامات و خستگی حساس به نظر می رسد.